
فتنه ها، همان طور که در دل، «غفلت و تعلّق» می آورند، در ذهن هم «شبهه» سبز می کنند و تو میمانی که با این همه قدرت، چه گونه میتوان بر خورد کرد و با این همه ضعف و تشتّت، چه گونه میتوان بر پا ایستاد و نظم نوین جهانی را، به زیر پا گرفت. ولی نکته، همین است که اگر منتظران، اقدامی نکردند و تقدیر و تدبیر و تشکّل و تربیتی را نیاوردند و باری بر نداشتند، آن وقت، ظلم مملوّ، خود، زمینه ساز قسط کامل است، که سیاهی، زمینه ساز نور است و در دل تاریکی، چراغها بارور میشوند.
[1] در سورهی یوسف میخوانیم:
«قل هذه سبیلی أدعوا الی الله علی بصیرة أنا و من اتبعنی» [2] .
بگو راه من این است که دعوت به سوی خدا میکنم، بر اساس بصیرت، من و پیروان من، چنین هستند.
با بصیرت بخشی است که میتوان شیعیان منتظر را از طوفان فتنه ها و شبهه ها رهایی بخشید و تواصی به حق کرد و توضیح داد که از مدار حق و صاحب زمان غفلت نورزند و جدا نشوند.این جا است که امام هادی علیه السلام میفرماید: اگر پس از غیبت قائم شما، از دانشمدان کسانی نباشند که مردم را به سوی امام زمان علیه السلام بخوانند و به جانب او راهنمایی کنند و با برهان های خدایی، از دین اش پاسداری کنند و بندگان ضعیف خدا را از شبکه های ابلیس و یاران او، و از دام های دشمنان اهلبیت علیه السلام که زمام دل ضعیفان شیعه را گرفته اند، همچون که سکّان کشتی را رهایی بخشند، کسی به جای نمیماند، مگر این که از دین خدا بر گردد. چنین دانشمندانی، نزد خداوند، از گروه برتران به شمار می آیند. [3] .
و این گونه باید دانشمندان، مهندسی اجتماعی خود را در جهت حفظ و بقای شیعه و زمینه سازی ظهور به جریان اندازند و راه را بر شیاطین ببندند و از بصیرتی برتر و جلوتر از آنان بهرهمند باشند:
«و بصّرنا علی ما نکائده به» [4] .
خدایا بصیرتی بر ما عنایت کن که شیطان را کید و نیرنگ کنیم.
انتظار راهبردی است برای دوران غیبت که با «فرج»، تنیدگی و پیوستگی دارد.
امام سجادعلیه السلام میفرماید:
«انتظار الفرج من أعظم الفرج» [5] .
انتظار فرج، خود، بزرگترین فرج است.
به کارگیری درست ادبیات انتظار، خود، فرج و گشایش را برای منتظران به ارمغان خواهد آورد.
امام
رضا علیه السلام در پاسخ سئوال حسن بن جهم از فرج میفرماید: «نمیدانی که
انتظار فرج،جزء فرج است؟ وی میگوید: نه، نمیدانم، مگر از شما بیاموزم.»
حضرت میفرمایند: «آری، انتظار فرج، بخشی از فرج است.» [6] .
انتظار
و فرج، یک جریان ممتد و پیوسته است، همانگونه که دوران حمل، جزء تولّد
محسوب می شود و تا حملی نباشد، تولّدی نخواهد بود. آری، انتظار فرج، خود،
همان فرج است و از طرفی گفته شد که کسانی که پیش از قیام حضرت، ایمان و کار
نیک نداشته باشند، آنان را پس از قیام، سودی نخواهد داشت. از این رو، هر
آن چه در فرج و ظهور رخ خواهد داد از تلاشهای پیگیر برای تحقّق عدالت
جهانی و... باید در حدّ توان، در دوران انتظار و غیبت، صورت پذیرد تا بتوان
گفت، انتظار فرج، خود همان فرج است. این بیان که «انتظار فرج از افضل و
برترین اعمال است»، گویای آن است که انتظار، مجموعه ی اعمال و تلاشها
است، که پیوندی گسست ناپذیر با فرج، خواهد داشت و کسانی که از ایمان وعمل
صالح و زحمات در این مسیر، فارغ باشند، نمیتوانند در گروه منتظران و
همراهان حضرت اش راه یابند.
امام
صادق علیه السلام میفرمایند: «هر کس از شما با اعتقاد به این امر (امامت
و حکومت قائم آل محمدصلی الله علیه وآله) باشد در حالی که منتظر آن نیز
هست، مانند کسی است که در خیمه ی قائم علیه السلام باشد». [7] .
در
حدیث دیگری میفرماید: «من مات منتظراً لهذا الأمر کان کمن کان مع القائم
فی فسطاطه، لا بل کان کالضّارب بین یدی رسول اللهصلی الله علیه وآله
بالسّیف» [8] .
هرکه
منتظر این امر باشد و بمیرد، مانند کسی است که با قائم علیه السلام در
خیمه اش باشد؛ نه، بلکه مانند کسی است که پیشاروی رسول خدا، شمشیر زده
باشد. [9] .
و باز، در حدیثی دیگر میفرماید:
«المنتظر لأمرنا کالمتشحّط بدمه فی سبیل الله» [10] .
منتظر امر ما، مانند کسی است که در راه خدا به خون خود در غلطد.
این
احادیث و احادیث فراوان دیگر، گویای این هستند که تلاش در دوران انتظار،
شباهت فراوانی با تلاش در دوران ظهور و فرج دارد. از همین رو است که
انتظار، جزء فرج و یا عین فرج است. و باز از همین رو است که در بعضی روایات
آمده است که: «منتظران، همانند شهدای بدر خواهند بود و همانند کسانی هستند
که در خون خود غلطیده اند.»
اینها،
همه، کاشف از این است که دوران انتظار و آمادگی، با دوران فرج و ظهور، به
لحاظ وظایف و تکالیف، همگونی و سنخیّت مشترک دارند. برای همین است که
منتظران امر و حکومت مهدی آل محمد صلی
الله علیه وآله، همانند کسانی هستند که در «فسطاط» و خیمه ی حضرت اند.
این نگاه به مهدویّت، نگاهی زنده و کاربردی است که فرهنگ انتظار را
راهبردی، متحرّک و امید بخش و نجات آفرین میداند، و فرهیختگان و
دانشمندان، بر این اساس، باید «راهبرد انتظار» را تبیین و تقویت کنند و
فراروی بشر قرار دهند و جوامع بشری را مهندسی کنند و تئوری نجات و آیندهی
جهان و جهان آینده را طرّاحی کنند و سیاست های کلان و خُرد و میانی را در
تمامی سطوح مورد نیاز انسانها؛ بر این مدار پایه گذاری نمایند.
و
شیعه این گونه همیشه، نگاه به افق روشن آینده داشته است و رهبران آن، جهت
تاریخ را گزارش دادهاند و به آن سو هدایت و مدیریّت کرده اند. نکته، در
آن است که قابلیّت های مردم و آمادگی های آنان، توان لازم و هماهنگی
مناسب را با مدیریّت معصوم دارا نبوده است. آنچه بسیار ضروری می نماید،
این است که ما جایگاه بلند و رفیع امامت را باید بشناسیم، آن جایگاهی که
نقش جانشینی و خلیفة اللهی را عهده دار است و میخواهد انسان را از گردنه
های فراوانی عبور دهد و از دام های شیاطین نجات داده و در صراط مستقیم، او
را به «قرب» و «رضوان» و «رشد» رهنمون باشد. جایگاه امامت، به قدری مهم
است که دشمنان هم، همیشه، به دنبال «دفع مقام» و «ازالهی مراتب» [11] آنان بوده اند تا بتوانند آن گونه که میخواهند، ره زنی کنند. امام صادق میفرماید:
«من عرف هذا الأمر ثمّ مات قبل أن یقوم القائم کان له مثل أجر من قتل معه» [12] .
کسی
که این امر (مسئله ی پیشوایی و امامت) را بشناسد و قبل از قیام قائم
بمیرد، برای او اجری همانند پاداش کسی است که به همراه قائم شهید شده است.
بحث، در این است که اگر جریان پیوسته ی امامت را شناختیم و دانستیم که
خداوند، آنان را جانشین خود قرار داده است و بر اساس آموزه های آنان،
مناسبات خود را تنظیم کردیم همانند آن کسی خواهیم بود که در رکاب حضرت اش
از جام شهادت فائز گشته ایم. در این صورت، «تقدّم و تأخرّ این امر و حکومت
قائم»، هیچ ضرر و زیانی به حال ما نخواهد داشت.
در
روایتی دیگر چنین آمده است که: «هر کس، امام اش را بشناسد و قبل از آن که
این امر را ببیند، بمیرد و قیام حضرت را درک نکند، اجر و پاداش وی، همانند
کسی خواهد بود که با حضرت، در خیمه اش بوده است.» [13] .
معرفت امام را نباید امری کوچک و سطحی بپنداریم! امام حسین علیه
السلام فرموده است: «هان: ای مردم! همانا خدا که بزرگ باد یاد او بندگان
خود را نیافرید، مگر برای این که به او معرفت پیدا کنند. پس هر گاه او را
بشناسند، او را بپرستند، و هر گاه او را بپرستند، با عبودیّت او، از بندگی
هر آن چه جز خدا است، بی نیاز گردند.».
مردی پرسید: «ای فرزند رسول خدا! پدر و مادرم فدایت! معرفت خدا چیست؟»
حضرت فرمود: «این است که اهل هر زمانی، امامی را که باید از او فرمان برند، بشناسند.»
«أیّها
الناس ان الله، جلّ ذکره، ما خلق العباد إلالیعرفوه فإذا عرفوه، عبدوه.
وإذا عبدوه، استغنوا بعبادته عن عبادة من سواه»؛ «معرفة أهل کلّ زمان
امامهم الذی یجب علیهم طاعته» [14] .
پس،
معرفت امام، یعنی معرفت خدا و عبودیّت او و این گونه است که با معرفت
امام، به خیمهی قائم علیه السلام نائل می شویم، هر چند که قبل از ظهور،
مرگ، ما را دریابد. این گونه است که انتظار و آمادگی در دوران غیبت، ما را
به خیمه اش میرساند بلکه اجر شهدای بدر و... را نصیب ما میگرداند؛ زیرا،
«معرفت امام» ما را با رمز و راز «عبودیّت خالق هستی» آشنا میکند و از
بندگی طاغوتها و شیطانها میرهاند، و با فرهنگ انتظار همراه می سازد و
آداب و ادبیات آن را در حوزهی بینش و منش ما قرار میدهد، و به ما می
آموزد که باید: «با انتظار، در خیمه اش در اییم»
باید
مهدی باوران و مهدی یاوران، بر اساس فرهنگ انتظار، مهندسی اجتماعی خود، و
هندسه ی فکری مهدویّت را در سه محور «رغبت اجتماعی»، «شکایت اجتماعی» و
«استعانت اجتماعی»، پایه ریزی و پیگیری کنند تا در زمرهی زمینه سازان [15] ظهور
آن حضرت قرار گیرند و جامعه را در آستان فسطاط و خیمه اش قرار دهند. آن
سه محور را میتوان از دعای افتتاح، مشق گرفت و به عنوان تکلیف و وظایف
دوران انتظار، به کار بست.
پی نوشت ها :
1- همان ص 28.
2- یوسف : 108 .
3- منیه المرید ، ( نقل از امام مهدی علیه السلام ، حماسه ای از نور ، محمد باقر صدر ف ص 9 ).
4- صحیفه ی سجادیه .
5- کمال الدین ، ج 1 ، ص 588.
6- بحارالانوار ، ج 52، ص 130-131 ، ح 29 .
7- من مات علی هذا الامر منتظراً له کان فی فسطاط القائم .
8- همان ، ص 11 ، ح 11 .
9- کمال الدین ، ج2،ب 55، ص 546،ح 1 .
10- همان ، ص 548 ف ح 6 .
11- زیارت عاشورا، توضیح بیشتر در مقاله ی «نینوا معبر انتظار» انتظار ، ش 2 آمده است .
12 بحارالانوار ، ج 52 ، ص 131 ف ح 31 .
13- بحارالانوار،ج 52، ص 131 ، ح 30 .
14- فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیه السلام ، ص 604 - 605 .
15- یوطئون للمهدی سلطانه ، منتخب الاثر ص 147 ، ب 7 ، ح 2 . میزان الحکمه ، ج 2 ، ص 568.
منبع : با انتظار در خیمه اش در اییم ، صادق سهرابی ، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود .
نوع مطلب :
امام مهدی(عج)،